عشق یک طرفه 2
پارت(2)
خوب حرفی ندارم فقط لایک کنید و کامنت بزارید تا انرژی بگیرم بریم برای پارت 2
*مرینت*
از خوش حالی داشتم بال در می آوردم اما باید آروم می بودم گفتم
م:سلام آقای اگرست من مرینت دوپن چنگ هستم من برای استخدام اومدم
گا:باشه برو برس به کارت من کار های مهم تریدارم
باورم نمیشد که الان ی طراح هستم برای همین بدون هیچ حرفی اومدم بیرون.
رفتم و سر ی میز نشستم و داخل یک ساعت یا کم تر یک طرح کشیدم که خودم عاشقش شده بودم نشون آقای اگرست دادم
گا:افتضاحه برو دوباره بکش
(بچه ها گا که مینویسم یعنی گابریل اوکی)
زد تو زوقم رفتم نشستم و با کلی فکر بعد از دوساعت طراحی کامل شد رفتم نشون آقای اگرست بدم که نبود خودم رفتم و طرح لباس رو روی پارچه کشیدم و برش زدم دیگه باید میرفتم از همه خدا حافظی کردم و به سمت اتاق آقای اگرست رفتم تابگم دارم میرم
م:سلام آقای اگرست من کارم تمام شد و الان بایدبرم می توانم؟
گا:نه خیر تا لباس تموم نشده کجا می خوای بری طرح تو رو دیدم همین جدیده برو خیاطی کن
م:چشم
گا:راستی خیاطی بلدی؟
م:بله قربان
ها برم به کارم برسم که تا شبم تموم نمیشه دفتم نشستم تکه های که بریده بودم رو آوردم وشروع به خیاطی کردم......................................................................... بعد از شیش ساعت لباس تموم شد فقط تزئیناتش مونده بود اون هارو وصل کردم ولباس دو به آقای اگرست دادم ورفتم خونه لباسام رو عوض کردم ویه چیزی خوردم رفتم بخوابم که...............
بچه ها اگه دوست دارین لایک و کامنت بزارین و اینکه پارت بعد یا امشب یا فردا بای❤️❤️😚😚😚